- ۰ نظر
- ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۰۷
- ۳۶۰ نمایش
اینفوگرافیک جذابی از باورهای غلط مالی
برای جامعهای که بر ایجاد ثروت و تولید دارایی متمرکز است، بسیار عجیب است
که در مواجهه با پول و تبدیل آن به داراییها و اموال مختلف برخوردها و
طرز فکرهای عجیب و ترسناک داشته باشد. ما از باورهایی مانند پول علف خرس
نیست برای اجبار خود و فرزندانمان برای قبول این حقیقت کذب که پول دست
نیافتنی ست استفاده میکنیم و تلاش میکنیم با فریب خودمان و اطرافیان به
زندگی سادهی خود قناعت کنیم و به قول معروف از همان ابتدا با پاک کردن
صورت مسئله، اصلاً هیچ تلاشی در جهت تغییر اوضاع اقتصادی خود انجام ندهیم.
قوانین طلایی وجود دارند که به شما ثابت میکند ثروتمند شدن
حق شماست و هیچ کس نمیتواند این حق را از شما بگیرد. فقط کافی است آنها
را بشناسید و باور کنید، پس از اجرای باورهایتان میتوانید از ثروتی که کسب
کردهاید لذت ببرید.
هر وقت، هر کجا، هر کس از شما سوال کرد “ثروت بهتر است یا ….” شما بدون هیچ نوع خجالت، رودربایستی و درگیری درونی برای حفظ وجهه خودتان، سریع بگویید ثروت. اجازه بدهید حق آن گونه که وجود دارد در مورد شما اجرا شود و با کلامتان مانع آن نشوید.
نه کسی شانسی ثروتمند می شود و نه کسی شانسی ثروت خود را از دست می دهد. این موضوع بیانگر این مطلب است که ثروتمند شدن نیز مثل رسیدن به هر خواسته دیگری در این دنیا برای خود مراحلی دارد, و فقط کسانی که از این موضوع باخبرند می تواند به ثروتمند شدن خود امید داشته باشند. این مراحل عبارتنداز:
برای جامعهای که بر ایجاد ثروت و تولید دارایی متمرکز است، بسیار عجیب است که در مواجهه با پول و تبدیل آن به داراییها و اموال مختلف برخوردها و طرز فکرهای عجیب و ترسناک داشته باشد. ما از باورهایی مانند پول علف خرس نیست برای اجبار خود و فرزندانمان برای قبول این حقیقت کذب که پول دست نیافتنی ست استفاده میکنیم و تلاش میکنیم با فریب خودمان و اطرافیان به زندگی سادهی خود قناعت کنیم و به قول معروف از همان ابتدا با پاک کردن صورت مسئله، اصلاً هیچ تلاشی در جهت تغییر اوضاع اقتصادی خود انجام ندهیم.
بسیاری، توصیههای مالی به شما میکنند که به ضرر شماست. به حرف همه کارشناسان توجه نکنید. خیلی از چیزهایی که در بسیاری از مجلات مالی میبینید، امکان به واقعیت تبدیل شدن را ندارند. در زیر پنج قانون مالی که باید هر چه زودتر کنارشان بگذارید را معرفی میکنیم:
هیچ چیز بدتر از آن نیست که یک فرد ثروتمند همیشه ناراحت و عصبانی باشد. هیچ دلیلی برای این موضوع وجود ندارد اما با این حال من هر روز با این پدیده سروکار دارم. این موضوع ناشی از داشتن زندگی نامتعادل و انتظارات زیاد و همچنین نارضایتی از داشته های فردی ست.
شما بدون قدردانی و تحسین آن چه که دارید نمی توانید به خواسته های واقعی تان برسید. اما چگونه باید تعادل را در زندگی برقرار کرد؟ در یک زندگی نامتعادل موفقیت چه معنایی دارد؟
حدود چهار دهه است که هرقدم از زندگی را به مردم و برخی از زنان و مردان بسیار مهم جهان، آموخته ام. من با مدیران شرکت های بزرگ و کوچک کار کرده ام. در تمامی این موارد دریافته ام که مردم در هر لحظه 3 تصمیم کلیدی می گیرند که به زندگی شان جهت می دهد. اگر در هنگام این تصمیم گیری ها حواست نان را جمع نکنید، مانند اغلب افرادی می شوید که از لحاظ فیزیکی در وضعیت خوبی قرار ندارند. از نظر احساسی افسرده فرسوده هستند و از لحاظ اقتصادی نیز در وضعیت استرس آوری قرار دارند. اما اگر آگاهانه تصمیم گیری کنید، می توانید امروز مسیر زندگی تان را به معنای واقعی تغییر دهید.
شما نمیتوانید تسلیم شوید، قهرمان ها ادامه میدهند وقتی دیگر چیزی برایشان نمانده است .
این
تفاوت بین عالی ها است، این است که آنها را از هم جدا میکند.وقتی دیگر
چیزی برایشان نمانده است، وقتی تمام است، وقتی خسته اند، وقتی ناامید
هستند، وقتی آماده تسلیم شدن هستند.
اینجا
جایی است که شروع میکنند. میشنوید چه میگویم؟ این وقتی است که دیگر چیزی
باقی نمانده است ، این وقتی است که همه پولتان تمام شده است، تمام انرژیتان
تمام شده است. وقتی دیگر چیزی برایتان باقی نمانده است، آنگاه زمان نمایش
است.
وقتی از بین هیچ، راهی پیدا میکنید. وقتی نفس پیدا میکنید، نفسی که ندارید. وقتی انرژی را پیدا میکنید که وجود نداشت. وقتی آن چیز به اندازه نفس کشیدن برایتان مهم است. پس من از شما میپرسم، الان قصد دارید چه کاری را انجام دهید؟
تا به حال فکرکرده اید چرا عده ای در انجام کاری موفق می شوند و عده ی دیگری در انجام همان کار شکست می خورند ؟ به راستی رمز این موفقیت چیست که عده ای به آن می رسند و عده ای تا آخر عمر انتظار آن را می کشند؟
افراد زیادی در جوامع مختلف هستند که چون خودشان نتوانستهاند با سعی و کوشش به جایگاه دلخواهشان دست یابند زبان به انتقاد از انسانهای موفق میگشایند و با بدبینی به موفقیت آنها نگاه میکنند. ذهنیت غالب این انسانهای شکستخورده به گونهای ست که موفقها را یک مشت انسان بیرحم و جاهطلب میدانند که با فرصتطلبی توانستهاند به موفقیت و ثروت دست یابند؛ اما اگر نیک بنگرید متوجه خواهید شد که انسانهای موفق معمولاً آدمهای دلسوز و مهربانی هستند که برای پیشرفت اطرافیان خود حاضرند هر کمکی که از دستشان بر میآید انجام دهند. انسانهای موفق همیشه سعی میکنند با مثبت اندیشی تفکرات منفی و بیهوده را کنار زده و با گذر از موانع، به اهداف خود دست یابند.
حال این سؤال مطرح است که چه تفاوتی بین افراد موفق و انسانهای شکستخورده وجود دارد؟
چه فاکتورهایی این افراد را در دو جزیرهی متفاوت ساکن کرده است؟
[ افراد موفق | موفقیت | شکست ]
آزمون و خطا معمولاً جزء اولین راه های برطرف کردن مشکلات زندگی است. اما با این وجود خیلی از افراد چون خیلی از تجربه خطا واهمه دارند، از انجام آزمون خودداری می کنند. آنها به اشتباه باور دارند همه خطاها، اشتباه و مضر هستند، درحالیکه خیلی از آنها هم لازمند و هم می توانند کمک رسان باشند. خطا بازدهی برایتان دارد که می تواند راه موفقیت را نشانتان دهد. فقط خطاست که افراد را وادار می کند آزمونی بهتر و جدید انجام دهند و به همین ترتیب آزمون و خطاهای بیشتری را تجربه کنند تاجاییکه سرانجام به راه حلی بادوام و خلاقانه دست پیدا کنند. رسیدن به خطا نشانه شکست نیست، بلکه یک قدم در جهت موفقیت نهایی است. اگر خطایی نباشد، موفقیتی هم در کار نخواهد بود.
این مقاله را مطالعه نمایید: عوامل پنهان که موفقیت شما را به نابودی خواهند کشاند
درواقع، یکی از بزرگترین بدشانسی هایی که در یک پروژه می تواند برایتان پیش بیاید، موفقیت پیش از موعد—و در عین حال نیمه کامل و ناتمام است. وقتی چنین اتفاقی روی می دهد، وسوسه می شوید که روشی را که اینقدر زود نتیجه داده است را به کار ببندید و دنبال چیز دیگری نمی روید. بعدها، شاید رقیبی از راه می رسد و همان فرایند کشفی که شما ناتمام ول کردید را دنبال می کند و به راه حلی دست پیدا می کند که به سرعت راه حل شما را کنار می اندازد.
قــانون جذب
قانون جذب به ما می گوید که در زندگی به همان چیزهایی می رسیم که بر روی آنها تمرکز می کنیم و به آن انرژی می دهیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم به هر چیزی که فکر کنیم در زندگی برایمان متجلی خواهد شد. به عبارت دیگر بر روی هر چیزی که تمرکز کنیم آن را به زندگیمان فرا خوانده ایم.
بیشتر افراد زمانیکه در مورد قانون جذب مطالبی می شنوند شگفت زده می شوند. آنها تصور می کنند که ایجاد حقیقی چیزهایی که در ذهن مجسم می کنند، کار عجیبی است . "من می توانم هر کسی که می خواهم باشم، می توانم هر کاری که می خواهم انجام دهم، و به هر چیزی که می خواهم برسم" واقعاً فوق العاده است. من آمال و آرزوهای زیادی دارم و تنها کاری که باید انجام دهم این است که با فکر کردن به آنها از هستی بخواهم که آنها را دراختیار من بگذارد.
لاتین NLP مخفف سه کلمه Neuro Linguistic Programming می باشد که در زبان فارسی هیچ معنایی را غیر از برنامه ریزی عصبی کلامی نمی توان برای آن در نظر گرفت. البته در کل می توان گفت دانش ان.ال.پی، دانش تأثیر کلام بر رفتار و همچنین تغییر در رفتار ها و الگوها با توجه به شناخت سیستم ذهن و نحوه عملکرد آن می باشد که دامنه بسیار وسیعی از تکنیک ها را برای رسیدن به موفقیت شامل می گردد.