سارقین زمان را می شناسید؟
زمان
بزرگترین سرمایه ی ماست ، سرمایه ای رایگان و در دسترس ، اما محدود ،
فرّار و غیر قابل افزایش. زمان می تواند بهترین دوست و بدترین دشمن ما
باشد: اگر وقتمان را خوب اداره کنیم ، همچون کارمندی وظیفه شناس به ما خدمت
می کند ، و آرامش خاطر ، قدرت ، ثبات قدم ، امنیت و آزادی به ما می بخشد و
اگر از مدیریت زمان غافل شویم ، آن قدر به خاطر کمبود زمان و کارهای
ناتمام تحت فشار قرار می گیریم که تسلط بر امور زندگی را از دست داده و در
برهوت کارهای غیر ضروری ، جلسات بی فایده و فعالیت های فرعی و بی هدف از
سرابی به سوی سرابی دیگر می دویم و لحظه به لحظه شاهد کم شدن ، فرسودن و
تحلیل رفتن قوایمان و از دست دادن امیدها ، آرمان ها ، باورها و انگیزه
هایمان هستیم.
" طبق تحقیقات تنها 30 تا 40 درصد از توان و پتانسیل اشخاص آزاد است و بیشتر مردم 60 درصد از زندگی کاریشان را حرام می کنند."
گهر وقت بدین خیرگــــی از دست مده
آخر این درّ گرانـــــــــمایه بــهایی دارد
پروین اعتصامی
من
و ساعت همیشه در حال دویدن هستیم ، من روی عقربه ی ثانیه شمار می ایستم و
همراه با او و پا به پایش تا خط پایان می دوم ، من هر روز سریعتر و سریعتر
می دوم ، اما وقتی به کنارم نگاه می کنم ، اثری از او نمی بینم ، او
سریعتر از باد می دود و به آخر خط می رسد و من .... من نمی توانم گذشت زمان
را متوقف کنم ، نمی توانم زمان را به عقب ببرم یا آنرا منجمد کنم ، اما می
توانم آن را مدیریت کنم : با اولویت بندی کارها به ضروری ، مهم ، غیر
ضروری ، غیر مهم .

با استفاده از اصل 20 : 80 متوجه می شوم که فقط
20 درصد کارهایی که انجام می دهم ، 80 درصد موفقیتم هایم را می سازد ، پس
روی 20 درصد مهم وغیرضروری متمرکز می شوم و کارهای غیرمهم را کنار می گذارم
، البته برای همه ی کارهای مهم و ضروری ، مهم و غیر ضروری ، غیر مهم و
ضروری وقتی در نظر می گیرم ، کارهای غیر ضروری و بی نتیجه را کاملاً حذف می
کنم.حالا می دانم که باید بیشتر وقت ، انرژی و انگیزه ام را بر روی 20
درصد کارهایم یعنی اولویت ها متمرکز کنم . مطمئنم با این روش دیگر نیازی به
وقت اضافه ، ضربه ی پنالتی ، گل نقره ای یا طلایی ندارم ، دیگر نیازی نیست
در جام جهانی زندگی دنبال زمان بدوم ، می توانم با آرامش خاطر گذر آن را
نظاره کنم " بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین " و از سپری شدنش لذت ببرم .
پس قلم و کاغذ را برمی دارم ، مدتی به آرمانهایم می اندیشم ، سپس اهدافم را
بر روی کاغذ می آورم.